بی حسی موضعی
نویسنده:
گونتر گراس
مترجم:
حسن نقره چی
امتیاز دهید
✔️ بیحسی موضعی اثر یکی از چیرهدستترین نویسندگان معاصر غرب، یا برای خواندهشدن معترضمان میشود یا اینکه باید بیسوادی فرهنگی خود را قبول کنیم. گراس، همان نویسندهای است که هنوز میتواند با جوانان حرف بزند. کتاب، نکاتی درخور تامل را در این وضعیت غیر عادی ارائه میکند. ماحصل کار، طبعآزمایی جانانهای است که خیال ما را توامان از حیات و سلامت آسوده میکند.
نیویورک تایمز: رالف مانهایم گونتر گراس، هنرمندی خلاق است که بر امور مختلف احاطهای خارقالعاده دارد. کارش را با گرافیک و مجسمهسازی آغاز کرد. در نوشتن، نخست شعر و نمایشنامه را تجربه کرد. اما با رمانهایش روح تازهای بر ادبیات آلمانی پس از جنگ دمید. نشنال آبزرور بیحسی موضعی واقعیتی را جشن میگیرد که یکسره رام تخیل شده است. آلمان گونتر گراس، به اندازهی دابلین جویس، جاودانه، جهانگیر و چشمنواز است.
در آغاز کتاب میخوانیم:
همه چیز را موبه مو برای دندان پزشکم تعریف کردم. با گاله ای پُر، چشم بر صفحه ی تلویزیون که مثل من بی صدا بود و پیام های بازرگانی پخش می کرد: تور نامرئی موی سر، کبریت بی خطر، به سفیدی برف... وای خدا، فریزری که در آن نامزدم، در میان قلوه ی گوساله و شیر، بی صدا سخن پراکنی می کرد: « تو یکی پایت را از این وسط کنار بکش! تو یکی پایت را از این وسط کنار بکش... »
( آپولونیای قدیس برایم دعا کن! ) به شاگردان دختر و پسرم گفتم: « حواستان را خوب جمع کنید. من باید نزد دندان کشِ شکنجه گر بروم. ممکن است کارم طول بکشد. این فرصتی طلائی برای شماست. »
شِربام با لبخندی ملیح و کمی بی ادبانه، معلومات مسخره اش را روی دایره ریخت: « جناب آقای اشتارُوش بسیار گرامی، تصمیمی که آن جناب به هنگام دردی عذاب آور گرفته اید، ما شاگردان دوستدار و همدرد شما را بر آن داشت که مصائب آپولونیای قدیس را به یاد شما بیاوریم. در سال دویست و پنجاه میلادی به هنگام سلطنت دقیانوس دخترک بیچاره را در اسکندریه در آتش سوزاندند. چون اراذل و اوباش با گازانبر تمام دندان هایش را قبلاً کشیده بودند، او بعد از آن فرشته ی نجات همه ی کسانی که دندان درد دارند، شد. متاسفانه به ناحق دندان پزشکان را هم مورد مرحمت خود قرار داد. بر تصاویر دیواری در میلان و اسپولتو، بر گنبد کلیساهای سوئد و همین طور در اشترسینگ، گِموند و لوبک می شود تصویر او را با کلبتین و دندان آسیاب دید. خوش بگذرد و دست حق به همراهتان باد. ما دانش آموزان سال دوازدهم از آپولونیای قدیس برای شما التماس دعا داریم. »
بیشتر
نیویورک تایمز: رالف مانهایم گونتر گراس، هنرمندی خلاق است که بر امور مختلف احاطهای خارقالعاده دارد. کارش را با گرافیک و مجسمهسازی آغاز کرد. در نوشتن، نخست شعر و نمایشنامه را تجربه کرد. اما با رمانهایش روح تازهای بر ادبیات آلمانی پس از جنگ دمید. نشنال آبزرور بیحسی موضعی واقعیتی را جشن میگیرد که یکسره رام تخیل شده است. آلمان گونتر گراس، به اندازهی دابلین جویس، جاودانه، جهانگیر و چشمنواز است.
در آغاز کتاب میخوانیم:
همه چیز را موبه مو برای دندان پزشکم تعریف کردم. با گاله ای پُر، چشم بر صفحه ی تلویزیون که مثل من بی صدا بود و پیام های بازرگانی پخش می کرد: تور نامرئی موی سر، کبریت بی خطر، به سفیدی برف... وای خدا، فریزری که در آن نامزدم، در میان قلوه ی گوساله و شیر، بی صدا سخن پراکنی می کرد: « تو یکی پایت را از این وسط کنار بکش! تو یکی پایت را از این وسط کنار بکش... »
( آپولونیای قدیس برایم دعا کن! ) به شاگردان دختر و پسرم گفتم: « حواستان را خوب جمع کنید. من باید نزد دندان کشِ شکنجه گر بروم. ممکن است کارم طول بکشد. این فرصتی طلائی برای شماست. »
شِربام با لبخندی ملیح و کمی بی ادبانه، معلومات مسخره اش را روی دایره ریخت: « جناب آقای اشتارُوش بسیار گرامی، تصمیمی که آن جناب به هنگام دردی عذاب آور گرفته اید، ما شاگردان دوستدار و همدرد شما را بر آن داشت که مصائب آپولونیای قدیس را به یاد شما بیاوریم. در سال دویست و پنجاه میلادی به هنگام سلطنت دقیانوس دخترک بیچاره را در اسکندریه در آتش سوزاندند. چون اراذل و اوباش با گازانبر تمام دندان هایش را قبلاً کشیده بودند، او بعد از آن فرشته ی نجات همه ی کسانی که دندان درد دارند، شد. متاسفانه به ناحق دندان پزشکان را هم مورد مرحمت خود قرار داد. بر تصاویر دیواری در میلان و اسپولتو، بر گنبد کلیساهای سوئد و همین طور در اشترسینگ، گِموند و لوبک می شود تصویر او را با کلبتین و دندان آسیاب دید. خوش بگذرد و دست حق به همراهتان باد. ما دانش آموزان سال دوازدهم از آپولونیای قدیس برای شما التماس دعا داریم. »
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بی حسی موضعی